✿ ღ ღمهربونیღ ღ ✿

✿ ღ ღمهربونیღ ღ ✿

سلام ،کوچه ی کرامتی است که آدم ها راه محبت به همدیگر را گم نکنند...
✿ ღ ღمهربونیღ ღ ✿

✿ ღ ღمهربونیღ ღ ✿

سلام ،کوچه ی کرامتی است که آدم ها راه محبت به همدیگر را گم نکنند...

(رجبعلی خیاط)همسر خوب!

داستان از این قراره که یه بار زن یکی از شاگردان شیخ رجب علی خیاط (ایشون یکی از عرفا و بزرگان زمان ماست، پیشنهاد میکنم حتما حتما کتاب "کیمیای محبت" رو که داستان زندگی ایشون هست بخونید. به خدا خوندنش سعادت میخواد... کتاب کوچیکه و کم حجمه اما میتونه زندگی ها رو تغییر بده...) به شوهرش (که شاگرد شیخ رجب علی بوده) میگه که من تا حالا با هیچ کس جز تو نبودم و به تو وفادار بودم و هیچ گناهی قبل از ازدواج نکردم.

شوهرش که همون شاگرد رجب علی خیاط باشه هم به زنش میگه خب منم هیچ گناهی در رابطه با هیچ زنی نکردم و جز تو با کسی نبودم.

شاگرد رجب علی حرف زنشو به رجب علی خیاط میگه.  


رجب علی بهش میگه به زنت بگو یه بار از صبح تا شب از خونه بیرون بره و هر گناهی که میخواد بکنه و با هر مردی که میخواد باشه!
 

(این جا رجب علی به شاگردش میگه مطمئن باش زنت هیچ گناهی نمیکنه و هیچ مردی مزاحمش نمیشه و فقط موقع اومدن به خونه یه پسر بچه خیره بهش نگاه میکنه ولی تو این موضوع رو به زنت نگو تا اینکه به خونه برگرده.)


شاگرد رجب علی به زنش میگه که یه روز از صبح تا شب از خونه بیرون بره و با هر مردی که میخواد باشه!

زنش از خونه بیرون میره و شب که برمیگرده شوهر به زنش میگه امروز تو هیچ گناهی نکردی و هیچ مردی مزاحم تو نشد فقط یه پسر بچه موقع اومدن به خونه بهت خیره نگاه کرد.


زن حرف شوهرشو تایید میکنه!

مرد این موضوع رو به رجب علی خیاط میگه و از اون علتشو میپرسه...

رجب علی بهش میگه خیره نگاه کردن اون پسر بچه به زنت به خاطر این بوده که تو یه بار در زمان بچگی از سر شیطنت چادر یه زنو کشیدی و حالا تاثیر اون کاری که کردی این بود که یه پسر بچه به زنت خیره نگاه کرد!!!!!!!!! 

ولی چون تو هیچ گناهی در رابطه با هیچ زنی نکردی تاثیر گناه نکردن تو باعث شده هیچ کس نسبت به زن تو هم گناهی انجام نده و زن تو  با اینکه یه روز از صبح تا شب بیرون رفته ولی هیچ کس موقعیت  گناهو براش به وجود نیاورده ........! 


این داستان دو طرفه ست و نشون میده که چقدر رفتارها و گناههایی که در رابطه با جنس مخالف انجام میدیم تو روابطمون با همسرمون تاثیر میذاره...

آیا برای شما مهمه که همسر پاک نصیبتون بشه؟ یا اینکه براتون فرقی نداره؟


 

منوپسرم

 گاهی دلم برای خودم تنگ میشود   گاهی برای شما نه باز هم برای خودم تنگ میشود......







  یه کلیپی ساختیم منوپسرم .....دیدیدحتما نظرتونو بگید.....

 


کلیک کن



مطمعنم هیچ کدومتون کلیپو با صدا ندیدین.....وای از تنبلی ....نگاه کنین خیلی بانمکه


شهید اوینی

جاذبه خاک به ماندن می خواند و آن عهد باطنی به رفتن ...

عقل به ماندن می خواند و عشق ، به رفتن ...

و این دو ، هر دو را ...

و هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ،

در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود ...

 

دنیای مجازی

واقعی بودیم ، باورمان نکردند ،مجازی شدیم ، فیلترمان کردند !و چه دنیایی ساخته‌اند برای ما....

اما من گاهی ادمهای دنیای مجازی را......به ادمهای اطرافم ترجیح میدهم!

 وقتی بی ترس از قضاوت ادمها ...از دردها و دغدغه هایم میگویم

 گاهی درد دل بعضی ها انگار...حرفهای دل توست ...که انقدر نگفتی باورت شده بی دردی

و دلیل این بغض که همیشه با توست.......و نفس کشیدن را برایت سخت میکند نمیفهمی!

 

ادامه مطلب ...

فواید معنوی وضو

1-موجب سفید رویی در قیامت

پیامبر خدا(ص) در پاسخ به فردی در خصوص وصف مؤمنان و کافران در قیامت فرمودند: «أَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَغُرٌّ مُحَجَّلُونَ مِنْ أَثَرِ الْوُضُوءِ وَ السُّجُودِ وَ أَمَّا الْکَافِرُونَ فَمُسْوَدُّونَ الْوُجُوهُ فَیُؤْتَى بِهِمْ إِلَى الصِّرَاط»(11)؛ مؤمنان درخشان و روسفید بر اثر وضو و کافران سیه‏‌رویند و آنها را بر کنار صراط آورند.

2-درک ثواب شهدا

پیامبر خدا(ص) در ادامه روایت قبلی با تأکید بر دائم الوضوء بودن می فرماید: «إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عَلَى طَهَارَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّکَ تَکُونُ إِذَا مِتَّ عَلَى طَهَارَةٍ مِتَّ شَهِیداً»(12)؛ اگر می‌توانی همیشه با وضو باشی، این عمل را ترک نکن، چرا که ملک‌الموت آنگاه که روح بنده‌ای را که با وضو باشد، او را شهید محسوب خواهد کرد.

3-بخشش گناهان

از دیگر اسرار وضو بخشش گناهان است، امام باقر(ع) در این خصوص فرموده‌اند: «ثَلَاثٌ کَفَّارَات‏ فَإِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی السَّبَرَاتِ وَ الْمَشْیُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَى الْجَمَاعَاتِ وَ الْمُحَافَظَةُ عَلَى الصَّلَوَات‏»(13)؛ سه چیز است که جبران کننده و محو کننده گناه است: کامل گرفتن وضو در هوای بسیار سرد، راه رفتن در شب و روز به سوی جماعت‌های اسلامی (نماز جماعت و جمعه )، مراقبت بر انجام صحیح نمازها.

4-ثواب شب زنده‌داری

اگر کسی قبل از رفتن به رختخواب وضو بگیرد، مانند کسی می‌ماند که تمام شب را به عبادت سپری کرده است، پیامبر خدا(ص) فرموده‌اند: «مَنْ بَاتَ عَلَى طُهْرٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ کُلَّه»(14)؛ کسی که شب را با وضو بیارامد، گویی که تمام شب را به احیاء و عبادت گذرانده است.

5-مانع از تجاوز به حقوق دیگران

فلسفه دیگر وضو این است که رعایت شرایط وضو موجب می‌شود تا مسلمان‌ها از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز کنند، چرا که از شرایط صحت وضو غصبی نبودن آب و همین طور ظرف وضو است، بنابراین برای اینکه مسلمانی بتواند این وظیفه دینی را به طور صحیح ادا کند، لازم است مراقب اعمال و رفتار خود بوده و از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز کند.

زن نق نقو

مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزهای مختلف شکایت می کرد.
 تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش، در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد.
بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی محکم به پشت سر زن زد و او در دم، کشته شد.
در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانۀ تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانۀ مخالفت تکان می داد.
پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.
کشاورز گفت: «خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من می گفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم.»
کشیش پرسید: «پس مردها چه می گفتند؟»
کشاورز گفت: «آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه!؟»


عشقولانه

 یک روز تو را از عمق قصه های هزار و یک شب بیرون می کشم
و به آرامی پای فنجان قهوه ام می نشانم

به تو می آموزم که چگونه از بعیدترین روزن قلبم وارد شوی
و در بهترین نقطه ی آن ساکن !
آنگاه تو را پنهان می کنم
پشت کوهی از تشبیه های شاعرانه
پشت انبوهی از قصه های عاشقانه
پشت غزل و قصیده
پشت کنایه و ایهام
چنان که هیچ چشم پرسشگری تو را نبیند
و هیچ دست مشتاقی به تو نرسد
من تو را دوست خواهم داشت
آرام و ممتد . . .
ساکت و صبور . . .
چنان که پادشاه قصه های شهرزاد را ناتمام رها کند
و بهرام از هفت کوشک دل بکند
و شتابان به دیدار تو بیایند
من می توانم زیباترین ترکیبها را کنار هم بچینم
و تو را در اوج غزلی زیبا بستایم
ببین ! من عاشقت بودن را خوب بلدم !
دوست داشتنت را به من بسپار . . .

دو واقعیت فقر فرهنگی مردم!


.چارلی چاپلین :

  
من هر قدر با کار طنز، کوشش کردم تا مردم " بفهمند" ...اما آنها فقط " خندیدند " !


امام سجاد (ع) :

 
پدرم با برترین مردان زمان خویش در خون غلتید تا مردم " بفهمند" اما آنان فقط" گریه کردند 
 

خون دل

 

  مردی سگی داشت که در حال مردن بود.

او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می‌کرد.

 گدایی از آنجا می‌گذشت، از مرد   پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ مردگفت: این سگ وفادار من، پیش چشمم جان می‌دهد. این سگ روزها برایم شکار می‌کرد و شب‌ها نگهبان من بود و دزدان را فراری می‌داد.

گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟ آیا زخم دارد؟مردگفت: نه از گرسنگی می‌میرد. گدا گفت: صبر کن، خداوند به صابران پاداش می‌دهد.

گدا یک کیسه پر در دست مرد   دید. پرسید در این کیسه چه داری؟ مرد گفت: نان و غذا برای خوردن. گدا گفت: چرا به سگ نمی‌دهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟

مردگفت: نان‌ها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است. برای سگم هر چه بخواهد گریه می‌کنم.

گدا گفت : خاک بر سر تو! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل


چقدر خون دل خوردیم الکی

 

با جان و دل گوش کردن!

مردی که دیگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادی تقاضای کمک کرد.

به استاد گفت: «به محض اینکه یکی از ما شروع به صحبت می‌کند، دیگری حرف او را قطع می‌کند. بحث آغاز می‌شود و باز هم کار ما به مشاجره می‌کشد. بعد هم هر دو بدخلق می‌شویم. در حالی که یکدیگر را بسیار دوست داریم، اما نمی‌توانیم به این وضعیت ادامه دهیم. دیگر نمی‌دانم که چه باید بکنم.»
استاد گفت: «باید گوش کردن به سخنان همسرت را یاد بگیری. وقتی این اصل را رعایت کردی، دوباره نزد من بیا.»

مرد سه ماه بعد نزد استاد آمد و گفت که یاد گرفته است به تمام سخنان همسرش گوش دهد. استاد لبخندی زد و گفت: «بسیار خوب. اگر می‌خواهی زندگی زناشویی موفقی داشته باشی باید یاد بگیری به تمام حرف‌هایی که نمی‌زند هم گوش کنی.»

لبخنــــد بـــزن

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ...

ﭼﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ....

ﭼﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﺖ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺗﻨﺪﺭﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ...

ﭼﻮﻥ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﻣﺮﯾﺾ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻥ

ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ...

ﭼﻮﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺭﺯﻭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ

ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﯿﮏ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ...

ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻦ

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ...

ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ آﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﻨﻦ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺷن

مادرشهیدی که هیچ وقت گریه نکرد

امروز صبح داشتم تلویزیون نگاه میکردم........یه خانومی رو نشون میداد که میگفتند هیچوقت ندیدن برای فرزند شهیدش گریه کنه......باخودم گفتم مگه میشه ادم پاره ی تنشو از دست بده ولی گریه نکنه؟؟؟؟

دختراش هم میگفتند مادرمون هیچوقت گریه نکرده.......

مادر شهید تقریبا 70سالش بود ....میگفت :من پنج تا بچه ی دیگه داشتم   و نمیخاستم اونا اشکای منو ببینند و ناراحت بشن بنابراین جایی گریه میکردم که اونا نباشند و نبینند...چون بچه هامو دوست داشتم میخاستم همیشه منو خوشحال ببینند....

به این نتیجه رسیدم وقتی کسیرو خیلی خیلی دوست داری باید بهش لبخند بزنی نه اینکه گریه کنی و دل اطرافیانتو خون کنی....



لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند .
و به بلبلانی که با حس وشوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند.

لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود.

لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهایت می کند.

«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ

tenth-night-muharram

«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ
 الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»

فرارسیدن تاسوعاوعاشورای حسینی تسلیت باد

 کاش تا خیمه سبزت برسد فریادم

من از آن روز که در بند توام آزادم

عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم

دل به یک یوسف گم گشته زیبا دادم

باز من ماندم و پرونده امضا نشده

کاش با یک نظر لطف کنی دلشادم 

عافیت در دل من راه بصیرت بسته

    شد هوس جای تو موعود من و میعادم         

بنده ای بی صفت و هر چه که بادابادم

ترسم این چشم به دیدار تو عادت نکند

بسکه بر جلوه صد رنگ گنه معتادم

تشنه روی توام رفع عطش می خواهم

گفتم از تشنگی و یاد لبی افتادم

مثل زهرا وسط روضه زپا افتادم

بعد یک عمر حسین است فقط ذکر لبم

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

نام تو حرز نجات است مبادا برود

در سرازیری قبر اسم شما از یادم 

چون در لحدم نکیر و منکر دیدند

یک یک همه اعضای مرا بوئیدند

دیدند زمن بوی حسین می آید

از آمدن خویش خجل گردیدند


تو این شبو روزا و مخصوصا امشب برای پیروزی مسلمانان عالم دعا کنیم...مسلمانهایی که فقط به جرم وجود محبت اهل بیت تو دلشون کشته میشن

ما اینجوری داغون میشیم ....مهدی فاطمه دلش خونه.....برای فرج امام زمانمون دعا کنیم تا همه ی مشکلاتمون حل بشه