بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ میزنن ولی گنجشکها جدی جدی میمیرن آدما شوخی شوخی به هم زخم میزنن ولی قلبها جدی جدی میشکنن تو شوخی شوخی به من لبخند زدی من جدی جدی عاشقت شدم آخر یه روز شوخی شوخی میذاری میری منم جدی جدی بی تو میمیرم.
تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور که نیست
یا نگاهم بکند چشم تو مجبور که نیست
شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی
با توام ! خانه ی تنهایی من دور که نیست
آنکه با دسته گلی حرف دلش را میزد
پردرد است ولی مثل تو مغرور که نیست
نازنین! عشق که نه ، اخم شما قسمت ماست
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست
تو مرا دیدی و از دور به بیراهه زدی
تو نگو نه ٬ دل دیوانه ی من کور که نیست
خواستم دل بکنم از تو ولی حیف نشد
لعنتی غیر تو با هیچ کسی جور که نیست
مشکل اینجاست نگفتی تو به من ٬ می دانم
تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور که نیست
استاد فیزیک به شاگردش گفت بیا پای تخته ,
شاگرد آمد : بهش گفت . شما توی قطاری و قطار باسرعت 80کیلو متردرحال حرکته داخل کوپه خیلی گرمه تو چیکار میکنی؟ شاگرد گفت : پنجره را بازمیکنم .
استاد گفت خوب حالا با بازکردن پنجره برام حساب کن چه مقدار از سرعت قطار کم میشه. نسبت فشارهوای داخل کوپه با هوای خارج قطار را هم حساب میکنی فردامیاری . شاگرده گفت عجب غلطی کردیم,
نفربعدی را صداکرد این شاگردکه دوبار برای این درس رد شده بود اومد.
استادگفت تو توی قطاری هستی باسرعت 75کیلو متر درساعت حرکت میکنه داخل کوپه خیلی گرمه تو چکار میکنی ؟
... ... شاگرده گفت پلیورمو درمیارم !
استاد : دمای داخل کوپه 50درجه سانتی گراده ,
گفت: همه لباسمو در میارم .
استاد : داخل کوپه دو سه نفر آدم ناجور هست .
گفت : ده تا آدم ناجورم که باشن , من اون پنجره لعنتی را باز
نمیکنم
پسره میرﻩ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ .........
ﺟﻠﻮ ﻗﻔﺲ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﻜﻨﻪ
ﺑﻪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﻪ !!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺘﺮ ﺑﺎﺯﯾﺎ
ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﯼ ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﻢ
مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد.
وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم.
سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت.
او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دیدبه هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمههوشیار ذهن تأثیر میگذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در میآید. هر امر باید ابتدا در غالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.
قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را میکشید به سرتان میآید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را میکشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت.
قانون جاذبه
منفیها، منفیها را جذب میکنند و مثبت ها، مثبتها را. بطور مثال افراد با ذهنیت منفی و کینه توز، اشخاص منفی را جذب میکنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت و آزادتر، اشخاص پر انرژی و مثبتاندیش را.
قانون جانشینی
ذهن نیمههوشیار در یک لحظه میتواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند. یعنی زمانی که میخواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم.مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.
قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که میدهد باز میستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگهاست!!