بی تو تنهایی سخت است ای عشق من،ای تمام هستی من. بی تو بودن معنا ندارد. بی تو، چراغ زندگی ام خاموش است. بی تو، گذران قافله عمر دلگیر است. بی تو، زینب تنها می شود، حسین می میرد. بی تو، بیت الاحزان مدینه تنها می شود. بی تو، آسمان چگونه ببارد، زمین چگونه تاب بیاورد. بی تو، مدینه سر بر بالین کدام دوست نهد. بی تو، ستارگان خاموشند. بی تو، دیگر صدای ضجه و ناله نمی آید. زهرا جان! ریحانه رسول! بی تو، خورشید غمگنانه غروب می کند. ای بی همتا!... آسمان چگونه پهلویت را دید و نگریست، و زمین چگونه صورتت را دید و در هم نشکست. ای برترین بانو! عارفانه عروج کردی و چشم در چشم رسول دوختی. عاشقانه پر کشیدی و در آغوش برترین بشر آرام گرفتی!........
مبادا تلخی این نگاه ها محبت چادر را از دلت سرد کند....مبادا..
روزگار غربیست ...
ادامه مطلب ...
لبخند:)
ماجرای عجیبی دارد
اگر آن را به محبوبی هدیه کنی،
احساس آرامش میکند...
اگر آن را به دشمنت تقدیم کنی،
شرمنده و پشیمان خواهد شد...
و اگر آن را به کسی که نمیشناسی تقدیم کنی،
سخاوت پیشه کرده ای...
عشق آدم را داغ می کند ولی دوست داشتن آدم را پخته می کند
هر داغی یک روز سرد می شود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود
هرگز برای عاشق شدن به دنبال باران و بهار و بابونه نباش گاهی در انتهای خار های یه کاکتوس به غنچه ای میرسی ماه را بر لبانت می نشاند…
دوستی مثل درخته ، اینکه چقدر میتونه بلند بشه مهم نیست ، اینکه چقدر ریشه اش میتونه عمیق بشه مهمه
سراب، تنها تشنگان را میدواند سیراب که باشی حقهاش از جا تکانت نخواهد داد
خدایا!
روز به پایان رسیده است،
خورشید غروب کرده است.
در برابر تو مینشینم آرام،
و فکر میکنم به تو.
خستهام، خدا!خستگی را از تنم بیرون کن.
دست و پاهایم درد میکنند، خدا!
تسکینشان ببخش.
در کاسهی سرم آشوبی بهپاست، خدا!
آرامم کن.کاری کن خدا،
تا دیگر نترسم از هرآنچه میترسیدم.
تو کریمی و گشادهدست، خدا!
با بخششهای پیاپیِ خود کاری کن ذوقزده شوم امشب.
خدایا، کمی مرا بخندان.
سربهسرم بگذار، خدا، تا دست بندازم زندگی را در این لحظه ها
"گرگ" عاطفه ندارد ؛
رحم ندارد ؛
بذار اون رز صورتی تازه شه.. بذار که جدایی بشه روسیا
می گویند قلب هر کس به اندازه ی مشت بسته ی اوست
اما من قلب هایی را دیده ام که به اندازه ی دنیایی از محبت عمیق اند
دل های بزرگی که هیچ وقت در مشت های بسته جای نمی گیرند
مثل غنچه ای با هر طپش شکفته می شوند
دل های بزرگی که مانند کویر نامحدودند
و تشنه اند، تا اینکه ابر محبت ببارد
در عوض دل هایی هم هستند
که حتی از یک مشت بسته ی کوچک هم، کوچکترند
و تو می خواهی بدانی قلبت چقدر بزرگ است؟
به دستت نگاه کن ...!
وقتی که عشق و مهربانی را به دیگران تعارف می کنی ...
ادامه مطلب ...
ﺍﯾـــﻤـــﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ...
ﮐــﻪ ﻗﺸﻨـﮕـﺘــﺮﯾﻦ ﻋﺸــﻖ...ﻧﮕــﺎﻩ ﻣﻬــﺮﺑـــﺎﻥ ﺧــﺪﺍﻭﻧـــﺪ ﺑـﻪ ﺑﻨـﺪﮔـﺎﻧـﺶ ﺍﺳــتـــــــــ
ﺯﻧـــﺪﮔــﯽ ﺭﺍ ﺑـــﻪ ﺍﻭ ﺑﺴــــﭙﺎر...
ﻭ ﻣﻄـﻤﺌـــﻦ ﺑـــﺎﺵ ﮐﻪ ﺗــﺎ ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐــﻪ ﭘﺸﺘــﺖ
ﺑــﻪ ﺧـــﺪﺍ ﮔــﺮﻡ ﺍﺳــتــــــــــ
ﺗﻤـــﺎﻡ ﻫــﺮﺍﺱ ﻫـــﺎﯼ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺧـﻨـــﺪﻩ ﺩﺍﺭﺍﺳــتــــــــ
دوست مجازی...
سخاوتت را دوست دارم...
مثڸ آفتاب می مانی،مردی که به گل خوردن عادت داشت به یک بقالی رفت تا قند سفید بخرد. بقال مرد دغلکاری بود. به جای سنگ، گل در ترازو گذاشت تا سبکتر باشد و به مشتری گفت : سنگ ترازوی من از گل است. آیا قبول میکنی؟ مرد گلخوار با خود گفت : چه بهتر!. گل میوه دل من است. به بقال گفت: مهم نیست، بکش.
بقال گل را در کفّه ترازو گذاشت و شروع کرد به شکستن قند، چون تیشه نداشت و با دست قند را میشکست، به ظاهر کار را طول داد. و پشتش به گلخوار بود، گلخوار ترسان ترسان و تندتند از گل ترازو میخورد و میترسید که بقال او را ببیند، بقال متوجه دزدی گلخوار از گل ترازو شده بود ولی چنان نشان میداد که ندیده است. و با خود میگفت: ای گلخوار بیشتر بدزد، هرچه بیشتر بدزدی به نفع من است. چون تو ظاهراً از گل من میدزدی ولی داری از پهلوی خودت میخوری. تو از فرط خری از من میترسی، ولی من میترسم که توکمتر بخوری. وقتی قند را وزن کنیم میفهمی که چه کسی احمق و چه کسی عاقل است.مثل مرغی که به دانه دل خوش میکند ولی همین دانه او را به کام مرگ میکشاند.
داستان های مثنوی معنوی
به مامانم لبخند میزنم میگه پدر سوخته با دوس دخترت قرار داری
ای بمیری رامبد ، حالا بازهم بگو لبخند بزن!!از فردا میخوام فقط فحش بدم!!!نتیجه اش رو هم بعدا اعلام میکنم!
چشمها را به روی هم مگذار......که سکون نام دیگر مرگ است
دشمنانت همیشه بیدارند.....خواب گاهی برادر مرگ است
گوش کن؛ در سکوت مبهم شب....پچپچی موذیانه میآید
گربه بیحیای همسایه....نیمهشبها به خانه میآید
زنان سوژه ضربالمثل های متعددی هستند...حالا ببینید چند ضرب المثل درباره زنان از کشورهای مختلف جهان:
انگلیسی:
زن شری است مورد نیاز . زن فقط یک چیز راپنهان نگاه میدارد آنهم چیزی است که نمیداند.
هلندی :
وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی ازدر و دیوار می ریزد.
استونی :
از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقیر زن بگیر.
فرانسوی:
آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.انتخاب زن و هندوانه مشکل است.بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشیده بود.
آلمانی :
کاری را که شیطان از عهده بر نیاید زن انجام میدهد.وقتی زنی میمیرد یک فتنه از دنیا کم میشود.کسی که زن ثروتمند بگیرد آزادی خود را فروخته است.آنکه را خدا زن داد، صبر هم داده.گریه زن، دزدانه خندیدن است.
یونانی :
شرهای سهگانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن.برای مردمهم نیست که زن بگیرد یا نگیرد،زیرا در هر دو صورت پشیمان خواهد شد.
گرجیها :
اسلحه زن اشک اوست.
ایتالیایی :
اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نیست.زناشویی را ستایش کن اما زن نگیر.زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن
خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟
تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ
آرزوهای خودت باشی...........
برای تمام آرزوهایی که می میرند...
سکوت می کنم...